سلام.....خوبین؟؟؟؟
خداییش حال میکنین چقد طول دادم تا قسمت 6 اش رو بنویسم؟؟؟
اخه سرم شوخول بود به خاطر مدرسه ها.....از بس که ریحانه و تینا اصرار کردن....اومدم تا قسمت بعدیش رو تایپ کنم.....اصلا حال تایپ ندارم.....من چقد تنبلم!!!!حالا برین ادامه.....
ادامه ی داستان اونجاس.....اونایی هم که از ماجرا خبر ندارن برن قسمتای قبلشو بخونن.....
خب دیگه.....سریع برین ادامه دوست جونیااااا....
راستی....این قسمت تقدیم به ریحان و تینا...